ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تقریبا یک سال با همه خوبی ها ، سختی ها ، خاطرات و دلتنگی ها گذشت.روزی که برای ثبت نام اومدیم و هیش کسو نمی شناختیم و من که باز هم مثه همیشه "بچه شهرستانی مظلوم!" بودم و چشمم دنبال کسایی بود که توی این رشته ثبت نام می کردن! توی روز ثبت نام خوب شروع خوبی بود چون با دو تا از دوستان آشنا شدم و بعدش فهمیدم چه دوستای خوبی پیدا کردم!امروز چند تا عکس خاطره انگیز از روز ثبت نام رو می زارم.واقعا یادش به خیر! به امید پست خداحافظ علم و صنعت ! که امیدوارم این پست برای خیلیامون توی همین امسال اتفاق بیافته و اما عکس های روز ثبت نام!
دوست عزیزم آقای رادمان نژاد ، نیمای عزیز سعادت ، خانم شاکری ، آقای فرهادی ، اقای اسماعیلی
آقای حافظی عزیز
خانم فراهانی و دو تا دیگه از همکلاسیا
آقای آل بویه عزیز
سلام ُآقای وفایی عزیز بسیار ممنون از گذر به خاطره ها یواش یواش داره اون روزها به خاطره ها سپرده میشه
سلام آقای وفایی عزیز،چه زود گذشتا، من میگم روز آخر حتماً یه عکس بگیریم که سر در دانشکده صنایع هم توش باشه
سلام قاسم عزیز، این بد عادتی هست که پیدا کردی و هر چند وقت یکبار آدم را ذوق زده می کنی ها!!!....واقعا ممنون...فقط یک سوال !!!چطوری توی اون همه شلوغی ثبت نام به فکر عکس گرفتن افتاده بودی؟؟
این روزها سخته ولی من دلم نمی خواهد این روزهای سخت زود بگذرد
راست و حقیقتش این عکسا رو من نگرفتم.توی ارشیوعکس های دانشگاه بود و برام خاطره انگیز!گفتم شما رو هم با مرور خاطره ها خوشحال کنم.
وفایی
سلام
یادش بخیر! خیلی زود گذشت. تو یک چشم بهم زدن...
مثل دوره سربازی...!
توعکس سوم ، من هستم که قایم شده ام فکرنکنم کسی بتونه پیدام کنه
آخی یادش بخیر ولی خودمو پیدا نکردم
اینم جزو خاطرات خوشمون شد.
راستی منو جا انداختی برادر در عکس اول پشت اون آقاهه که تعداد تار مو در وسط سر دارند که به صورت افقی و مرتب چیده شده است،در ردیف دوم بودم.
در عکس دومم در ردیف دوم در کنار مریم شاکری و باقی دوستان صندلی 4 هستم.
تازه پشت سرمم یکی از دوستانه که اسمشون را به خاطر نمیارم.پشت ایشون جناب داداشی.
دقت کن اخوی خوب.
خوش باشید دوستان.